روزنوشته های یک تنها



_محل دفنم را انتخاب کردم.

_کجا؟

_از این جا خیلی دور نیست. روی یک تپه، زیر یک درخت و مشرف به دریاچه. مکانی آرام. جایی خوب برای فکر کردن.

_قصد دارید آنجا فکر کنید؟

_ قصد دارم آنجا مرده باشم به دیدارم میایی؟

_دیدار؟

_فقط بیا و با من حرف بزن. سه شنبه ها بیا. تو همیشه سه شنبه میایی.

_ما مردمان سه شنبه هستیم

_خیلی خب .مردمان سه شنبه. پس برای گفتگو میایی؟.به من نکاه کن.سر خاکم میایی؟ به من از مشکلاتت میگویی؟

_مشکلاتم؟

_بله

_و شما جوابم را میدهید؟

هر آنچه بتوانم به تو میدهم. همیشه این کار را نکرده ام؟

_دیگر مثل قبل نخواهد بود دیگر صدای حرف زدنتان را نخواهم شنید.

_آه.حرف زدن.

چشمانش را میبندد و یک لبخند میزند

_ من یک راه حل دارم. بعد از اینکه من مردم. تو حرف بزن من گوش میدهم:)

سه شنبه ها با موری

میچ آلبوم


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

•موجودی به نام من• تکنو نیوز معرفی رشته روانشناسی روحِ شناورِ غیرِسرگردان Modern Cpp رمل های روان بهترین برند بازار من یک انسان توحیدی هستم idanito وبلاگ صدیقه آخوندی